دبیر سابق ستاد توسعه روابط اقتصادی ایران با عراق و سوریه به تشریح نقش سردار سپهبد شهید سلیمانی در حذف ویزای اربعین، تأمین امنیت زائران و … پرداخت و برنامههایی که سردار برای ایجاد رونق اقتصادی بین سه کشور ایران، عراق و سوریه داشت را تشریح کرد.
سعید اوحدی، آزاده سالهای جنگ، رئیس اسبق سازمان حج و زیارت و دبیر سابق ستاد توسعه روابط اقتصادی ایران با عراق و سوریه، در هر دو مسئولیت قبلی خود با سپهبد سلیمانی ارتباط داشت. هشت سال اسارت مانع دیدار وی با شهید سلیمانی در دوران دفاع مقدس شده بود، اما آغاز پیادهروی اربعین موجب ارتباط مستقیم او با سپهبد شد.
اوحدی در گفتوگو با ایکنا؛ به بیان بخشی از تلاشهای سردار سلیمانی در خصوص پیادهروی اربعین پرداخت.
حضور در سازمان حج و زیارت چگونه به همکاری و ارتباط با شهید سلیمانی منجر شد؟
سال ۹۲، زمانی که رئیس سازمان حج و زیارت بودم، موضوع اربعین را به صورت جدی مطرح کردم، زیرا مرزهای خروجی مشکلات زیادی داشت و مردم با مشقت عازم اربعین میشدند. همچنین، عبور در مرز مهران کم بود و موکبی در مناطق مرزی وجود نداشت. همین موجب شد تا ستاد دائمی اربعین را تشکیل دهیم و مسئولان نهادهای مرتبط را گرد هم آوریم.
سال ۹۳ با پشتیبانی جدی مقام معظم رهبری و فعالیت نهادهای مسئول و رسانهها، مردم ایران به خوبی با فضیلت زیارت اربعین آشنا شدند و موج سنگینی از زائران به سمت مرزها به راه افتاد و آمار حضور زائران پنج برابر شد؛ در حالی که زیرساختهای مرزی آماده نبود. زائران گرفتن ویزا را به لب مرز موکول کرده بودند و با پرداخت دلار ویزا میگرفتند. این امر موجب تراکم بالای زائران در مرزها شد و نگرانیهایی را ایجاد کرد. اولین تماس مستقیم من با سردار تلفنی بود؛ سپس گزارشی را در خصوص تراکم زوار در مرزها و مشکلات موجود ارائه کردم. جالب بود که سردار در بحبوحه جنگ با داعش کاملاً به شرایط مرزهای خروجی ایران واقف بودند و دغدغه زائران را داشتند. به من گفتند: «آقای اوحدی، باید فرماندهی کنی و با نگاه یک فرمانده مقتدر میتوانی مرزها را مدیریت کنی.» قول دادم این کار را انجام دهم. سپس گفتم که زائران هزینه زیادی را برای گرفتن ویزا پرداخت میکنند و اگر ویزا رایگان شود، بسیاری از مشکلات از جمله ازدحام حل میشود؛ ایشان گفتند که مسئله را بررسی میکنند. فردای آن روز حاج قاسم سلیمانی زنگ زدند و گفتند که با طرفهای عراقی توافق کردهاند که هزینه ویزا یک دلار باشد و آن را هم مردم میتوانند به ریال پرداخت کنند.
اعلام این خبر تعداد زائران را به شدت افزایش میداد؛ چه تدبیری برای این مسئله داشتید و استراتژی سپهبد شهید سلیمانی چه بود؟
همینطور است؛ با اعلام این خبر موج جدیدی از زائران به سمت مرزها حرکت کرد و ازدحام بیشتر شد. روز بعد این موضوع مطرح شد که اگر دریافت ویزای اربعین به کلی کنسل شود، مشکل ازدحام زائران لب مرزها نیز مرتفع میشود. این بار هم نفوذ کلام سردار و نوع تعاملی که با مقامات عراقی داشتند، سبب این اتفاق سیاسی ـ اقتصادی مهم بین دو کشور و در نهایت حذف ویزای اربعین شد. این توافق در حالی رخ داد که بار مالی بسیار زیادی برای دولت عراق داشت و تلاشهای ایشان برای حذف ویزای اربعین در آن زمان، مبنای حذف کلی ویزا بین ایران و عراق شد.
با توجه به حضور داعش در منطقه، از خیل عظیم ایرانیان در عراق نگرانی امنیتی نداشتید؟
در همان سال ۹۳ داعش در منطقهای به نام جرف الصخر در مسیر نجف به کربلا پایگاه زده بود و به زائران پیادهروی اربعین اشراف نظامی داشت و میتوانست آنها را زیر توپخانه خود بگیرد. همه نگران حمله خمپارهای داعش بودیم که سردار سلیمانی دستور عملیاتی را در جرف الصخر دادند و یک هفته قبل از آغاز پیادهروی، عملیات موفقی در این منطقه انجام شد و ضمن آزاد شدن منطقه، داعش شکست سختی خورد. بدین ترتیب امنیت زائران اربعین تأمین شد.
در زمان حضور داعش برخی لغو اعزام زائران ایرانی به عراق را مطرح کردند، اما چرا پروازهای زائران ادامه یافت؟
شبی که داعش فلوجه را تصرف کرد و تا نزدیکی بغداد پیش آمد، همه در عراق و ایران نگران بودند؛ حتی پیشنهاد شد اماکن مربوط به سازمان حج و زیارت در بغداد تخلیه و به کربلا یا نجف منتقل و پروازهای زائران لغو شود، اما با مشورت به این نتیجه رسیدیم که برای دفاع از حریم اهل بیت(ع) نباید جریان تردد شیعه به عتبات را قطع کنیم. آن شب نمیدانستیم آیا روز بعد در بغداد از سفارت ایران اثری خواهد بود یا نه؟
همان شب حاج قاسم پشت نفربر نشستند و به خط دشمن حمله کردند؛ همین کار باعث تحرک عجیبی بین حشدالشعبی و ارتش عراق شد. در نهایت پیشروی داعش متوقف و از آن پس عقبنشینی داعش و پیروزیهای مردمی عراق آغاز شد. شک نکنید که آمریکا، اسرائیل و کشورهای مرتجع منطقه از داعش پشتیبانی میکردند. این امر موجب شده بود که داعش ۷۸ درصد خاک سوریه را اشغال کند و به پیشروی به سمت بغداد ادامه دهد. اگر به اماکن مقدس سوریه و عراق میرسید، همانگونه که آثار باستانی اسلامی را در عراق و سوریه نابود کرد، زینبیه و حرمهای عتبات را نیز با خاک یکسان میکرد و کمی بعد باید با داعش در داخل خاک ایران مبارزه میکردیم.
به عنوان دبیر ستاد توسعه روابط اقتصادی ایران با عراق و سوریه ارتباط شما با سردار بیشتر شد؟
بله؛ به دلیل مسئولیت کاری توفیق داشتم از نزدیک خدمت سردار سلیمانی برسم و گزارشهایی را از فعالیتهای ستاد توسعه روابط اقتصادی ایران با عراق و سوریه ارائه دهم و از رهنمودهای ایشان استفاده کنم و دیدم که فرمانده شجاع خطوط مقدم جبههها و دیپلمات سرآمد، در حوزه مباحث اقتصادی عراق و سوریه هم نگاهی بلندمدت و تخصصی دارد.
نگاه سردار به ارتباط ایران، عراق و سوریه در عرصه اقتصادی چگونه بود؟
ایشان اقتصاددان قهاری بودند که به ضرورت حضور شرکتهای ایرانی در عراق و سوریه اعتقاد داشتند. به همت سردار سلیمانی شرکتهای ایرانی پروژههای ارزشمندی را در سوریه و عراق به دست گرفتند. همچنین شهید سلیمانی از تدوین سند راهبردی اقتصادی ایران و عراق بسیار خوشحال شدند.
در طول مدت ارتباط شما با سپهبد سلیمانی اتفاقی افتاد که دلتان بلرزد؟
یکبار صبحانهکاری در خدمت ایشان بودم؛ سفرهای ساده با چای و حلوایی که دوستانشان از کرمان آورده بودند پهن بود و من گزارش کار میدادم. آن روز تعدادی از خانوادههای سوری را که در برخی از شهرهای سوریه گرفتار شده بودند به مناطق امن منتقل میکردند. سردار نگران آنان بودند و تأکید میکردند که آخرین وضعیت انتقالشان را به ایشان گزارش کنند. تا زمانی که اطلاع دادند خانوادهها به محل امن رسیدهاند، یک لقمه صبحانه هم از گلویشان پایین نرفت. همین که خبر رسید، سردار به من گفتند: «آقای اوحدی، حالا میتوان صبحانه خورد.» تواضع ایشان به حدی بود که امکان نداشت مهمانشان را (هر کسی که بود) تا در خروجی بدرقه نکنند. میشد به راحتی کنار سردار بنشینی و بدون دغدغه با ایشان صحبت و پیشنهادهای خود را ارائه کنی.
در واقع نحوه مدیریتشان موجب شده بود تا افراد با خیال آسوده ایدهها و طرحهای خود را ارائه کنند. همه باید از ایشان الگو بگیریم، زیرا سمت و پست دلیلی برای متواضع نبودن نیست و هیچ سمتی نباید مغرورمان کند. ایشان در همه جلسات برای پیشبرد فعالیتها توصیههای مدیریتی داشتند. در یکی از جلسات گفتند: «پیگیری کارها باید عملیاتی باشد» سپس مثال زدند؛ وقتی نوبت آب یک باغ میرسد، اگر باغدار راه آب را باز کند و برود بخوابد، ممکن است صبح که بازگشت ببیند آب به مسیر بیراهه رفته و باغش از آب بیبهره مانده است، اما اگر بیدار بماند و با جریان آب همراه باشد، تمام مسیرهای انحرافی را میبندد و باغش سیراب میشود. وقتی در حوزه مدیریتی هم جریانی را ایجاد میکنیم، حتماً باید بر اجرای دقیق آن جریان نظارت کنیم. جسم مادی ایشان دیگر توان روح بلندشان را نداشت و باید به دست شقیترین فرد زمانه شهید میشدند.